• امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 5 May - 2024
کل اخبار 11780اخبار امروز : 0
0

چرا خانه ی کوچک ما نفت نداشت؟!/ طنز

  • کد خبر : 2609
  • ۲۰ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۰

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ پژمان كيماسي : یادمه بچه که بودیم وقتی کارتونی نشون میدادن که یک چاه نفت توی یک زمینی پیدا شده آنقدر صاحب زمین خوشحال می شد که سوار فواره ی نفت از دل زمین بیرون زده می شد و هی بلند بلند می خندید. ما هم همیشه وقتی این صحنه را […]

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ پژمان كيماسي : یادمه بچه که بودیم وقتی کارتونی نشون میدادن که یک چاه نفت توی یک زمینی پیدا شده آنقدر صاحب زمین خوشحال می شد که سوار فواره ی نفت از دل زمین بیرون زده می شد و هی بلند بلند می خندید. ما هم همیشه وقتی این صحنه را می دیدیم اخم هامون می رفت تو هم و با خود می گفتیم چرا خانه ی کوچک ما نفت نداشت. اما حالا اوضاع فرق کرده . انگار آرزوهای من به واقعیت پیوست. تو دل خانه ی ما هم نفت درآمده هم گاز. طوری که چهارگوشه خانه پر شده از نفت. اما نمی دانم چرا پدر من مثل آن شخصیت کارتونی خوشحال نیست ؟! شاید هم این نفت، نفت خوبی نباشه، شاید هم نفتش چینی باشه. به هر جهت ما که نفهمیدیم با پیدا شدن این نفت دارا هستیم یا ندار؟! اگه دارا هستیم که چرا پدر خوشحال نیست؟ اگه هم ندار هستیم که هیچ می دانیم اوضاع از اینی که هست حتماً بدتر میشه.

رابطه پتروشیمی و ازدواج

دوستم را تو خیابون های زیبا و کاملاً صاف مسجدسلیمان دیدم. بعد از احوال پرسی های معمولی ازش سؤال کردم به هر جهت تکلیف ازدواج تو چی شد؟ رفت تو فکر و چند لحظه ای هیچ عکس العملی نشان نداد. بعد کمی ابروهاش رفت تو هم و با حالتی عصبانی و ناراحت و متعجبانه گفت: نمی دانم چکار کنم؟ سه ساله که منتظر این پتروشیمی بودم تا راه اندازی بشه. از همان روزهای اول هی مثل این زندانی ها روی دیوار اتاقم خط کشیدم. هر روز که از ساخت پتروشیمی می گذشت منم یک خط می کشیدم. حالا دیوارهای اتاق و خانه ما که هیچ دیوارهای تمام خانه های همسایه ها هم خط خطی شده ولی نمی دانم چرا هنوز در پتروشیمی هیچ استخدامی صورت نگرفته ؟ حتماً هنوز این پروژه کامل راه اندازی نشده وگرنه مطمئنم راه بیفته مشکل استخدام من که هیچ مشکل استخدام خیلی ها حل میشه. اونوقت می تونم با خیال راحت ازدواج کنم.  دوستم دیگه امان نداد و هی حرف می زد اگه پتروشیمی قراره نیروی غیر بومی بگیره ما چکار کنیم و از این حرف ها. زود ازش خداحافظی کردم وگرنه یکم دیگه صحبت های ما طول می کشید این دوستمان به پروژه انرژی هسته ای هم گیر می داد.

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=2609

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 4در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 4
  1. واقعا زیبا. چه دید خوبی به مسائل دارید

  2. خیلی خیلی خیلی خیلی زیبا

  3. جناب مرادي لطفاً از مطالب آقايان كيماسي و جمشيد جليلي بيشتر استفاده كنيد. مطلب چرا خانه كوچك ما نفت نداشت بسيار زيبا و خواندني بود.

  4. شهر ما نفت داره اینطوریه همان بهتر خونمون نفت نداشته باشه وگرنه بی خانمان می شدیم.
    واقعا زیبا بود

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.