• امروز : دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 29 April - 2024
کل اخبار 11772اخبار امروز : 0
0

نگاهی گذرا به گاه شماری در بختیاری

  • کد خبر : 20533
  • ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۵

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ آرمان موري احمدي: بختیاری ها یکی از کهن ترین اقوام ساکن در فلات ایران می باشند که از دیر باز در محدوده جغرافیائی سلسله کوههای زاگرس ساکن بوده اند. بررسی های باستان شناسی این منطقه به ویژه زاگرس میانی ما را با دنیائی کهن که روایتگر هزاره های گمشده در دل […]

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ آرمان موري احمدي: بختیاری ها یکی از کهن ترین اقوام ساکن در فلات ایران می باشند که از دیر باز در محدوده جغرافیائی سلسله کوههای زاگرس ساکن بوده اند. بررسی های باستان شناسی این منطقه به ویژه زاگرس میانی ما را با دنیائی کهن که روایتگر هزاره های گمشده در دل تاریخ می باشند آشنا می سازد.

یکـی از راههای پی بردن بـه قـدمت و دیـرینگی هـر قـوم و قببیلـه ای بررسـی سـاختاری رفتارها و هنجارهـا و آداب و رسـوم مردمـان آن قـوم مـی باشـد و بررسـی مقایسـه ای ایـن دستاوردها با دانسته های انسان از کهن الگوها و نیز باورهای جاری در هزاره های تاریخ از سپیده دم آن تاکنون است. علاوه بر آن از بررسی محدوده جغرافیای زیستی و تاریخی انسانها نیز می توان پی به پیشینه تاریخی اقوام ساکن در آن محدوده جغرافبائی پی برد.

بختیاریها یکی از کهن ترین اقوام ساکن در فلات ایران می باشند که از دیر باز در محدوده جغرافیائی سلسله کوههای زاگرس ساکن بوده اند. بررسی های باستان شناسی این منطقه به ویژه زاگرس میانی ما را با دنیائی کهن که روایتگر هزاره های گمشده در دل تاریخ می باشند آشنا می سازد. هزاره هائی که گرچه اندک در خصوص آنها می دانیم اما همین اندک دانسته ها آنچنان درخشان و خیره کننده اند که نمی توان به سادگی از کنارشان گذشت.

به موازات طلوع تمدن عیلام در زاگرس سیر مدنیت و ایجاد سکونت گاه های متمرکز در این حوزه آغاز گردید و به تبع آن جریانهای فکری و اعتقادی نیز به وجود امد و نوعی نظام فلسفی و اعتقادی قدرتمند در این محدوده حیات خود را آغاز کرد. اما این تمام داستان نیست. جنگ و ستیزهای اقوام ساکن در منطقه میان رودان و بروز پدیده های متعددی همچون مهاجرت و تقابل افکار وعقاید اقوام مختلف به رشد وگسترش این نظام فلسفی کمک نمود پس از طی چند هزار سال تمدن عیلام از نقطه نظر سیاسی با حملات همسایگان و اقوام مهاجم دچار بحران گردید، به گونه ای که از بعد سیاسی تمدن عیلام منقرض گردید.علی رغم از میان رفتن این اقتدار سیاسی دستاوردهای مدنی در این محدوده با قدرت هر چه تمام تر به حیات خود ادامه داد.

ظهور آریائی های مهاجر در محدوده زاگرس میانی و همزیستی با بازماندگان تمدن عیلام و بهره گیری از اندیشه های عالی مدنیت این مردمان به خلق اندیشه های نوین کمک قابل توجهی نمود.

برخی از صاحب نظران محدودۀ جغرافیائی مسجدسلیمان و اندیکا را به عنوان یکی از پایگاه های رسمی هخامنشی ها در محدوده انشان دانسته که با اتکا به داشته های بومیان منطقه شالوده های تمدنی جهان گیر را پی ریزی نمودند. آثار بر جا مانده در معبد باستانی «سر مسجد» و «برد نشانده» و شباهت سبک و سیاق معماری این دو منطقه با آثار بر جای مانده در شهر پاسارگارد تا حدی است که باستان شناسانی هم چون گیرشمن معابد برد نشانده و سر مسجد را نیای تخت جمشید قلمداد نمایند.

ما در این مجال قصدمان نگرشی بر شیوه گاهشماری ساکنان سرزمین بختیاری است و آنچه در پیش آمد، پیش درآمد بود برای رسیدن به این مهم و بیان قدمت این مردمان.

شیوه گاهشماری بختیاری ها هنوز که هنوز است مبتنی بر نظام گاهشماری دوران باستان است و این شیوه هم چون بسیاری ار اعتقادات و آداب ورسوم این مردمان از جمله اعتقاد به حیات در کلیت هستی و تقدس مظاهر طبیعی هم چون درخت و سنگ و ماه خورشید و آتش هنوز که هنوز است علی رغم گذشت هزاره های سخت، بکر و دست نخورده باقی مانده اند و بازندگی این مردمان پیوندی نا گسستنی یافته اند. زندگی مبتنی بر نظام شبانی و دام پروری و اجبار کوچ از گرمسیر بـه سـرد سیر و برعکس و اتکا به شیوه کشاورزی جهت بر آورد نیاز معاش باعث ایجاد شیوه گاهشماری خاصی گردید.

اگر چه دانسته های نگارنده در خصوص این شیوه گاهشماری بسیار مختصر است اما این مقاله می تواند دریچه ای را رو به این افق بگشاید تا دیگر عزیزان و اندیشمندان با نگاهی دقیق تر به این مبحث بپردازند. گاهشماری در نزد بختیاری ها نه بر اساس تقسیم بندی روز و ماه بلکه بر اساس تقسیم بندی چهارگانه فصلی است به این شیوه که هر فصل به دوره ای ۹۰ روزه خود به دو بخش عمده ۴۵ روزه تقسیم می شوند. و بنا بر اعتقادات هر فصلی از یکم تا چهل و پنجم رو به تکامل می نهد که روز چهل و پنج اوج تکامل است و از چهل وپنج به بعد رو به فترت می گذارد.

بختیاریها کوچ بهاره خود را از چهاردهم بهار به بعد از گرمسیر به سوی مناطق یبلاقی آغاز و خاتمه این کوچ هفتادمین روز از فصل بهار است که در روز هفتادم به استقرار گاههای ایلی منتهی می شود و کوچ پائیزه نیز از شصتم تابستان آغاز و تا هشتادم تابستان ادامه و استمرار دارد. البته این مقیاس بر اساس تغییرات خاص اقلیمی مانند خشکسالی گاهی دچار تغییر نیز می گردید اما روال معمول به این گونه بوده.

در گاهشماری فصل تابستان به واسطه گرم بودن گرمسیر بختیاری شکلی خاص از گاهشماری را دارد. از یکم تا چهل و پنجم اوج گرما می باشد و در یک حرکت ۱۵ روزه گرما رو به کاستی می نهد و از چهل و پنجم تا شصتم سیر کاهش دمای هوا اندک و نامحسوس است اما از شصتم به بعد سرعت کاهش دما و کوتاه شدن روزها بصورت کامل محسوس است. فصل پائیز که مقارن با استقرار در مناطق گرمسیری است نیز به دو نیم فصل ۴۵ روزه تقسیم می شود که اطﻼعات ما در این خصوص اندک است اما در خصوص فصل زمستان اطﻼعات بیشتری در دست می باشد.

این فصل به سه بخش تقسیم می شود:

۱- چلۀ بزرگ ۲- چلۀ کوچک ۳- ششه دالو

۱- چلۀ بزرگ: از اول دی تا دهم بهمن است و از این رو شب اول دیماه به شب چله معروف است.

۲- چلۀ کوچک: برخلاتف نامش که چله خوانده می شود دوره ای ۲۰ روزه می باشد که از ۱۰ بهمن تا اول اسفند می باشد و در مجموع دو چله ۶۰ روز به طول می انجامد.

بختیاریها به ۴ روز پایانی چله بزرگ و ۴ روز آغارین چله کوچک «چار چار» می گویند .

۳- ششه دالو: شصت و یکم تا شصت و ششم دوره ای به نام «ششه دالو» آغاز می شود که این نامگذاری داستان خاص خودرا دارد که منشاء آن همین تقسیم بندی گاهشماری است که این داستان نمادین، نمادی از وضعیت جوی واقلیمی است. به باور من دالو (پیرزن) می تواند نماد زمین باشد که دارای ۲ فرزند است که همانا چله بزرگ و چله کوچک می باشند و طی فرایند داستانی فرزند بزرگ به جستجوی منطقه ای خوش آب وهوا برای ادامه زندگی مادر پیرش راهی سفری بی بازگشت است و پسر کوچکتر نیز در پی برادر بزرگ روانه این سفر می باشد و مادر پیر که نا امید از بازگشت فرزندان است ضمن زمزمه شعری می گوید:

احمدیل رهه مهمدیل رهه دل به چه کنم خش / ور دارم چُمت ی نه عالم زنم تش

(احمد رفته، محمد رفته، به چی دل خوش کنم؟/ چوب نیمسوزی بردارم و دنیا را به آتش بکشم!)

بنابر عقیده بختیاریها «چُمت» یا چوب نیمسوزی که دالو میخواهد آن را انداخته تا عالم را بسوزاند هر ساله یا به دریا می افتد (که نماد سالی پر باران و پر برکت است) و یا به خشکی افکنده می شود (که نماد خشکسالی و سختی و کم بارانی است) و سوزنده بودن سرما در این وضعیت پس از این دوره ۶ روزه تا پایان اسفند خود به چند دوره کوتاه مدت تقسیم می شود. دوره هائی که از آن با اصطﻼحاتی چون جا جُمن و… نام برده می شود که یک مورد آن اختصاص به انجام دگرگونی -به واسطه پایان سرما وآغاز بهار- اختصاص به نظافت و جابجائی در سکونت گاه می باشد.

دوره ای دیگری به سایه می باشد که بواسطه گرم شدن هوا رو به سایه سار می نهند و یک دوره دیگر که بر اساس تفکر نیا پرستی اقدام به تهیه خیرات برای ارواح در گذشتگان می پردازند که در این خصوص مقاله ای به قلم نگارنده به چاپ رسیده است .

به هر روی شیوه گاهشماری بختیاری بسیار دقیق بوده اما بواسطه شفاهی بودن فرهنگ مردمان این دیار ثبت وضبط نگردیده. هر پیرزن و پیرمرد بختیاری گنجینه ای است از باورها واعتقادات که با مردنشان بخشی از فرهنگ این دیار برای همیشه در دل خاک مدفون میشود. فرهنگی که چنان غنی و پربار است که می باید به ثبت وضبط آن برای انتقال به آیند گان همت گماشت. باز هم تکرار می کنم این نوشته نگاهی گذرا و محدود به گاهشماری بختیاری داشته و این تنها بخشی از یک «پازل» بنام فرهنگ بختیاری است که باید تکه های آن را در کنار هم قرارداد تا به شکلی کامل دست یافت. امید آنکه پژوهشگران دیگری این بخش وسایر بخشها را کامل کنند تا بتوانیم هدیه ای ارزشمند را به آیندگان اهدا نمائیم.

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=20533

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.