• امروز : پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024
کل اخبار 11776اخبار امروز : 0
2

نقد و بررسي كتاب هاي تفنگ نه دال و فتح تهران با حضور اردشير صالح پور

  • کد خبر : 11549
  • ۲۹ آذر ۱۳۹۳ - ۷:۲۹

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان- نشست نقد و بررسي كتاب هاي “تفنگ نه دال” و ” فتح تهران ” با حضور نويسنده آن ها اردشير صالح پور شامگاه 27 آذر 93 در حاشيه برپایی نهمین نمايشگاه كتاب خوزستان برگزار شد. به گزارش سايت خبري باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان ابتدا دكتر ايزدي، نویسنده، در اين نشست گفت: […]

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان- نشست نقد و بررسي كتاب هاي “تفنگ نه دال” و ” فتح تهران ” با حضور نويسنده آن ها اردشير صالح پور شامگاه 27 آذر 93 در حاشيه برپایی نهمین نمايشگاه كتاب خوزستان برگزار شد.

به گزارش سايت خبري باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان ابتدا دكتر ايزدي، نویسنده، در اين نشست گفت: يكي از محاسن آقاي صالح پور قلم زيبا و روان او است چراكه خواننده را با قلم خودش مجذوب مي كند. وي نثر دانشگاهي، عالمانه و ادبيانه دارند كه تركيبي از آن ها چيزي خواهد شد كه زيبنده او است.

وي افزود: در ميان نويسندگان معاصر يكي از شاخصترين نثرهايی كه مي تواند الگوي خيلي برای نويسنده ها باشد شيوه خاصي است كه آقاي صالح پور در نثر كتاب هاي خود دارد. از منظر عالمانه و اديبانه كه بگذريم خواندني كردن متن و مطالب هم از ويژگيهايی است كه از قلم آقاي صالح پور تراوش مي كند.

او ادامه داد: وقتي كتاب “تفنگ نه دال” را مطالعه مي كنم مي بينم كه دشواري كه در اين كتاب هست به مراتب بيشتر از كتاب “فتح تهران” است چراكه درباره تهران آثار و مطالبي پيش از اين نويسنده نوشته شده ولي در تفنگ نه دال” آقاي صالح پور زحمت بيشتري كشيدند و براساس آن چه منابع شفاهي ما را تشكيل داده اقدام به جمع آوري اين منابع شفاهي كرد و توانسته از آنچه شفاهي بوده اثر مكتوب و زيبايي را با قلم زيبا و روانش به وجود آورد.

ايزدي خاطرنشان كرد: وقتي كه هر دو كتاب را مي خوانيد مي بينيد كه بار تاريخي و چرخش تاريخي در كتاب “فتح تهران” بسيار بيشتر از كتاب “تفنگ نه دال” است و در مقابل در كتاب “تفنگ نه دال” مقداري داستان گونگي بر تاريخ مي چرخد. فكر مي كنم كه داستان گونگي ناشي از اين باشد كه اين كتاب از منابع شفاهي پديد آمده است.

وی ادامه داد: قلم تواناي آقاي صالح پور آن چنان اين داستان را از زواياي مختلف، متنوع و زيبا ديدني كرده كه تاكتاب را تمام نكردم آن را زمين نگذاشتم. قلم او از آن نوع قلم ها است كه خواننده را شيفته خودش مي كند و به اعماق مطالب مي برد.

سپس هرمز علي پور، شاعر خوزستاني، اظهار كرد: من شايد بيشتر از متن به كتاب “تفنگ نه دال” حاشيه زده ام و جواب بسياري از سوال هاي خودم را در اين كتاب گرفته ام. در پيوند با پهلوان نامي به نام عليداد نمي دانم نام چه ژانري را بر اين نوع نگارش بگذارم.

وي افزود: با دوستاني صحبت كرده ام و آن ها هم اين كتاب را پسنديده و تاييد كرده اند. نثر دكتر صالح پور گاهي به شعر نزديك مي شود. با توجه به دوستي ديرينه من با او نوعي شاعرانگي يا بهتر بگويم شاعري نهان در او ديده ام و در اين زمينه ترديد ندارم و مطمئن هستم به زودي مجموعه شعر آقاي صالح پور چاپ خواهد شد.

اين شاعر ادامه داد: اين كتاب سوای از این که رمان، داستان يا گزارش باشد داراي توان تاثیربخشي و تاثيردهندگي است. من معتقدم اين نگاه دكتر صالح پور مي تواند بيدارساز نوعي صرافت باشد و نگرش دگرگونه براي جوان ترها است. او يكي از بزرگان فرهنگي و نخبه فرهنگي كشور است.

پس از او، قاسم آهنین جان، شاعر خوزستان، گفت: من هم معتقدم مجموعه شعر آقاي صالح پور منتشر خواهد شد. وقتي كه نثر، نثر محكم و منسجمي باشد شاعرانه است و گاهي وقت ها از شعر هم شعرتر است. او كار بسيار بزرگي هم كرد كه حمايت از شعر و شاعري در استان خوزستان است به ويژه شعر فارسي و از شاعران بختياري است و چرخ اين شعر را به سمت جلو هل داده است.

وي افزود: حمايت از هنر و اهل هنر نقش بسزايي در فرهنگ بومي ما خواهد داشت. من تاكنون نقد نكردم و نخواهم كرد و اعتقادي به نقد ندارم اما به نظر من ادبيات ما بيمار شده و مشكل اين جا است كه یکپزشك ندارد بلكه صد پزشک دارد و پزشكان آن منتقدان هستند تا اين پزشكان دست از سر اين بيمار ضعيف رو به موت بر ندارند قطعا حالا ادبيات خوب نخواهد شد.

در ادامه اين نشست اردشير صالح پور، نويسنده خوزستاني، گفت: در طي اين ساليان در هر كجاي اين جهان كه بوده ام بي ياد جنوب نبوده ام و همواره نفسم رنگ و رايحه جنوب را داشته است. مي خواهم به شمال بروم تا قدري به جنوب بينديشم. ما در شمال هم كه باشيم باز به جنوب مي انديشيم و اين ويژگي جنوب و خلق و خوي جنوبي ما را تنها نمي گذارد.

وي افزود: من در ايذه به دنيا آمدم ولي در اهواز قد كشيدم و در كنار مداومت در درس و مشق به ريزه كاري در سفرهاي پر بركت محافل ادبي و هنري جنوب كه اكنون خبر زيادي از آن ها نيست يعني شعر و داستان نويسي و تئاتر را تجربه كردم و آموختم و در همين جا بود كه با معشوق هميشگيام تئاتر در محلات خزعليه، پل سياه، باغ معين، زيتون كارگري و امانيه و سالن خاطره انگيز شهرداري براي هميشه پيوند خوردم و با آنها به صحنه رفتم و سينماي كوچك هشت ميلي متري و لوكيشنهاي هميشگي ما و هاليوود ما تهيدستان حصيرآباد، آسياآباد و 20 متري شهرداري و 400 دستگاه بود كه با مردان بزرگي در آن جا آشنا شدیم.

اين نويسنده ادامه داد: اهواز در آن زمان نامش همراه و مترادف چند چيز هم بود؛ فوتبال، سينما و نفت. به روايتي جنوب همواره نامش خيس از بوي نفت است. نفت اين ظلمت سياه و آن بي كرانه عميق سيال زيرپاي ما آن زرتشت درون كه شعل هاي اقطار عامل را روشن مي ساخت و خير و شر جهان را تبيين مي كرد و خود بي نصيب در خاموش و ظلمت بود. كارون و شط اين رود پر آب خاطره ها با نواي آرام و دل انگيزش كه حديث عشق و عاشقي و دلتنگي​هاي ما بود و ظهرها از فرط شرجي تن به خنكای آب مي سپرديم.

صالح پور بيان كرد: بي اغراق خوزستان سرزمين دیگري است. از دوشينه تا پيشينه و حتي امروزينهاش نيز با هر جاي ديگر ايران تفاوت دارد؛ برآيند چند فرهنگ عظيم كه گاه همديگر را تكميل مي كند. سرزمين چند فرهنگي، زيستگاه صميمي و همدل اقوام شريف و كهن با همان اصالت ها و نجابت هاي جنوبي، تجلي گاه نخل و بلوط و كنار بختياري و عرب و شوشتري و دزفولي و بهبهاني و رومزي و معشوري و ايزدخواستي و لركي و چهرازي و صابیين و ارامنه و آسوري و بندرنشينان و آبادان و خرمشهر كه آن زمان گل سر سبد خوزستان بودند و هنوز هم زخم هاي جنگ و دفاع مقدس هشت ساله بر در و ديوارشان ديده مي شود.

اين نويسنده خوزستاني خاطرنشان كرد: قومي و سرزميني كه تاريخش به شعر است و مردان و زنانش به فطره شاعرند و نسبت خود را با عالم درون و دنياي پيرامون عالم ماورا همواره به زبان و طريق شعر، اكسير شعر و اعجاز آن بازگو كردند. همين شيوه تاريخ نويسي شاعرانه بوده است كه سرمنشا و منبع الهام من براي نوشتن كتاب “تفنگ نه دال” بوده است. تاريخ ما به مدد همان اشعار و سرايش ها زنده است. اين ويژگي​ ممتاز فرهنگ بختياري است؛ روايتي شاعرانه از تاريخ.

وي تاکید كرد: ​بر مضامين كهنه و قديمي مي توان طرحي نو در انداخت. ايده “تفنگ نه دال” و پردازش آن به اين طريق در ذهن من شكل گرفت. تفنگي كهنه كه خاطرات و مخاطرات خود را بازگو مي كند ولي حال ديگر به خاموشي گراييده و زبانش ديگر آتش نيست و پيامش پيام صلح و مهرباني و صميميت است. او ديگر دوست ندارد به كسي يا چيزي آتش بگشايد. او آيت و اشارتي به پايان عصر ميليتاريسم و جنگ افزوني هاي تاريخي و برادركشي​هاي بشري است. من هم به تاسي از همين رويه تاريخ نويسي شاعرانه لري در نوشتن به الهام شعر متمسك شده و نثر را به زيب شعر آراستم.

صالح پور بيان كرد: كتاب “فتح تهران” را نيز به همين سياق از شعر شاعر معاصر بختياري حياتقلي فرخ منش وام گرفتم كه گفته بود اسب بوي مشروطه مي دهد. همين انگاره و نيم ​بيت زمينه نوشتن وقايع مشروطه، ناگفته ها و نانوشته ها و نقش و منزلت بختياري در اين حركت ملي بود. حالا اسبي سفيد و نيلگون به رنگ خاكستري روشن منسوب به اسب نيله از ميان صدها اسب بيرون آمد و خاطرات جنگ و حضور بختياري ها در مشروطه را به زبان خود باز مي گفت. اسب موجودي نجيب و همراه و يار و ياور هميشگي انسان و فتوحات و سفرها بوده است.

وی گفت: همه چيز در آن از زبان اسب ها بازگو مي شود همانطور كه راوي كتاب “تفنگ نه دال” تفنگ قديمي و دهان پر است كه ديري است به خاموشي گراييده و كسي سراغش را نگرفته است. آن جا تفنگي به سخن درآمده بود و اين جا اسبي روايت گرما است. در كتاب “فتح تهران” بختياري در قد و قواره خود و منزلت حقيقي​اش معرفي شده است. نقش موثر و ايثارگرانه كه از چشم و دست مورخان به سهو يا به عمد ناديده انگاشته و به چشم نيامده بود و اين كتاب حديث جانفشاني هاي اين قوم براي ايران و وفاقي ملي است. من در هنگام نوشتن در پي آن بودم كه به عبارتي پاسخي به سريال موهن “سرزمين كهن” داده باشم و سازندگان آن را با تاريخ بختياري آشنا كنم و به عبارتي اداي ديني به جان باختگان و شهيدان اين رويداد تاريخي و تحصيل عدالت خانه و آزادي به گوهر جان و ايثار وجود روا داشته بودند ابراز و معرفي كنم.

او اظهار كرد:​ به گلخانه اي كردن و روش توريستي و تزييني هيچ اعتقادي ندارم. نبايد اين فرهنگ ها را ويترين هاي نمايشگاه و همايشگاه ها محدود ساخت. بايد در آنان روح زندگي دومید آن چنان كه خصيصه و ذات فرهنگ است. فرهنگ اگر پويا و زنده نباشد مي پوسد و مي ميرد. اصل بر تزايد و تداوم فرهنگ است. فرهنگ ايستا فرهنگ مرده است. باور كنيم رودخانه هاي كوچك هرگز به دريا نمي ريزند.

وي اضافه كرد: ما در بحث زايش و پويش ـ حضرات! ـ بي تعارف در نقطه صفر هستيم. هر چه هست از گذشتگان است و يا تكرار آنان. ما كمتر خلق و ابداع كرده ايم. فرهنگ ما رو به رنگ باختگي است. جامعه شهري روز به روز نو به نو متحول مي شود. مباد كه ما از اين سير پرشتاب غافل بمانيم. در برابر گذشته و فرهنگ سنتي نه بايد تسليم شد و نه بايد آنان را انكار كرد. راه و زبان تازه مي خواهيم. مهم است كه چه داريم اما مهمتر آن است كه چه به آن اضافه كنيم.

سپس قباد آذرآيين، داستان نویس خوزستانی، بيان كرد: كتاب “تفنگ نه دال” يك شاهنامه كوچك بختياري است و جاي آن در فرهنگ ما خالي بود و بايد از آقاي صالح پور تشكر كنيم كه اين كار را عملي كرد و اين كتاب را به فرهنگ ما افزود.

در پايان با اهداي لوح يادبود از دكتر اردشير صالح پور، استاد دانشگاه و نويسنده خوزستاني، تقدير و تجليل به عمل آمد.

گفتني است در اين نشست همايون قنواتي، مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي خوزستان، اسماعيل ارزاني بيرگاني، فرماندار اهواز، زيبا صالح پور، عضو شوراي شهر اهواز، و تعدادي از نويسندگان شاعران و هنرمندان حاضر بودند.

ايسنا

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=11549

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.