• امروز : جمعه, ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 3 May - 2024
کل اخبار 11779اخبار امروز : 2
0

مسجدسلیمان، صعود یا نزول؟

  • کد خبر : 14591
  • ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۹

 باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ قباد باقري: اگر به مسجدسلیمان آمدید انتظار نداشته باشید که مسجد حضرت سلیمان را ببینید، حضرت سلیمان پسر حضرت داوود در سال 1173 پیش از میلاد پس از بدر به رسالت مبعوث می گردد و مردم را به شریعت حضرت موسی رهنمون می کند، وزیرا و آصف برخیا و همسرش بلقیس […]

 باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ قباد باقري: اگر به مسجدسلیمان آمدید انتظار نداشته باشید که مسجد حضرت سلیمان را ببینید، حضرت سلیمان پسر حضرت داوود در سال 1173 پیش از میلاد پس از بدر به رسالت مبعوث می گردد و مردم را به شریعت حضرت موسی رهنمون می کند، وزیرا و آصف برخیا و همسرش بلقیس را که بر سرزمین سبا حکومت می راند به یاد دارید؟اما از این همه خاطره در این شهر اثری نیست جز بقایای یک آتشکده و چند معبد که برفراز تختگاهی قرار گرفته اند و آن را به حضرت سلیمان منصوب کرده اند تا از تخریب و یا تبدیل آن جلوگیری کرده باشند. اما این ترفند نیز نتوانست در دراز مدت موفق باشد و از خاموشی آن پیش گیری کند.

راویان داستان روایت می کنند: سرمسجد، مسجدسلیمان بنا به دستور حضرت سلیمان و به وسیله دیوها که تحت فرمان حضرتش بودند پی افکنده شده است زیرا موقعیت فیزیکی خرسنگ های سترگ به کار رفته و فاصله انتقال آنها از مبدا تا مقصد و چگونگی رگ چین دیوار پیرامون تختگاه از عهده و توان جسمی انسان های معمولی خارج بوده است و « دیو »ها را موجوداتی خارق العاده و توانمند می پنداشت، از این رو بود که احداث ساختمان این تختگاه را به دیوها نسبت داده اند. آورده اند که : روزی حضرت سلیمان (ع) اراده فرمودند تا در آن مسجد نماز بگزارند. به عرض حضرتش رسید که سر درب ورودی مسجد آماده نیست، حضرت سلیمان دستور دادند تا در اسرع وقت نواقص را برطرف و مسجد آماده نمازگزاردن گردد. از طرفی پیرزن دیوی که برای آوردن سنگ سردرب مسجد به کوه لَندَر که یکی از رشته کوه های سلسله جبال زاگرس میانی است. عزیمت کرده بود و هنوز برنگشته است. دیوان دست به کار شدند و سردرب و دیگر نواقص را برطرف نمودند. پس از برگزاری نماز، دیوها پیکی را روانه کوه لندر نمودند تا به پیرزنی که برای آوردن سنگ سردرب مسجد عزیمت کرده بود اطلاع بدهند که کار مسجد به پایان رسیده و دیگر نیازی به آوردن سنگ نیست.

از قضا چاپار در محل آثار باستانی بردنشانده کنونی واقع در حومه مسجدسلیمان به پیرزن حامل سنگ برخورد می کند در حالیکه سنگ را زیر برشالش گذاشته و ضمن ریسیدن پشم در حال مراجعت بود. چاپار اعزامی خبر تمام شدن کار مسجد را به اطلاع پیرزن دیو می رساند. او نیز به شدت غضبناک شده و سنگ را از شال برگرفته و با قدرت هر چه تمام تر آن را به طور عمودی بر زمین می کوبد و گونه ای که قسمتی از آن در خاک فرو می رود و آن همان سنگ برد نشانده کنونی است. این سنگ افراشت که حدود چهار متر طول و نزدیک به پنجاه سانتی متر ضخامت دارد، همچنان استوار و پابرجاست و آن منطقه تاریخی که یکی از تختگاه های سر دودمان پارسی و پارتی (الیمایید باستان) است. هنوز هم به نام بردنشانده خوانده می شود. ابراهیم پور داوود در بخش پیرامون کتاب اوستا بخش دیکنکرد. فصل دوازدهم، خلاصه چیترادات، کیومرث که نخستین بشر است و اهورا مزدا او را بیافرید مشیا و مشیانه ( آدم و حوا ) چنین آورده است: « دیو یعنی پیرو کیش دیرین و با پرستنده و با ستابنده گروه دیوها با خداوندان و پروردگاران پیشین در خود اوستا چنین بار واژه دئو DAEYA-DUEYA صفت بکار رفته به عنوان پیرو دیو با پرستنده دیو، همچنین در اوستا واژه مزدیسنا از برای ستایندگان اهورا مزدا خدای یگانه زرتشتی و دویسنا از برای پرستندگان گروه خدایان کیش ستابندگان اهورا مزدا خدای یگانه زرتشتی و دیویسنا از برای پرستندگان گروه خدایان کیش پیش بکار رفته است.

در ایران دیو به معنای درخشان، فروزان و ستوده ، در یونانی، در زئوس، در لاتین ژوپیتر خداوندگار بزرگ است. در زبان فرانسه واژه دیو(DIEU) به معنی خدا بکار رفته است .در فاصله سده نهم تا هفتم پیش از میلاد قومی آریایی بنام «پارسوا» که از سرزمین یخبندان شمال سیبری به این سو کوچ کرده و در سواحل دریاچه ارومیه که بهنه وسیعتری از حال را داشت مستقر گردیدند و آنگاه به تدریج در دامنه شمال غربی زاگرس و کوه های بختیاری به جلگه خوزستان رهسپار شدند و مسجدسلیمان کنونی از جمله مناطقی بوده که در آن مسکن گزیدند. این قوم نیم بدوی و گله پرور که متکی بر معیشت شبانی بودند به تربیت اسب و سگ نگهبان می پرداختند. بعد از آشنایی با کشاورزی و ترک کوچ زیستی در این کوه پایه ها شهر تازه ای ساختند و به یاد سرزمین گذشته خویش «پارسوا » آن را « پاسوماش » نامیدند.

بنابراین آثار برجای مانده، تختگاهی است. کهن بنام « سرمسجد » فاز یک این تختگاه با خرسنگ های سترگ و به گونه ای پیش آمده و پس رفته « کنگره ای » که از سه سو تخت را دور زده و از سوی مغرب به کوه تکیه داده است نخست تخت دینی ( آتشکده ) برفراز آن ساخته شد، سپس گرداگردش شهرکی مسکونی پی افکنده شد، از آن پس طایفه های پارسی به تدریج در دیگر ارتفاعات این خطه فرود آمدند و به گونه ی نخست، تخت دینی ، خانه رئیس طایفه مجموعه ای مسکونی در منطقه هایی همچون بردنشانده، قلعه بردی اندیکا و … را بنا نهادند. پس از آنکه آشور بانیپال در سال (633 پ.م ) ایرانیان بومی ( ایلامی ها) شوریده و پیتخت آنان «شوش» را به تصرف درآوردند،پارسیان که حکومت نوپایی را تدارک دیده بودند با استفاده از ضعف ایلامی ها « پاسارگاد » پارس را پهنه قلمرو خود افزودند، آنگاه با غلبه کوروش بزرگ بر آستیاکس پادشاه ماد، حکومت مرکزی ایران در حدود ( 550 پ. م ) در پاسارگاد بنا نهاده شد.

بدان گاه که بزرگترین میدان نفت خاورمیانه در پگاه پنجم خرداد ماه سال 1287 خورشیدی در مسجدسلیمان کششف گردید و در شمار یکی ار نقاط ثروتمند دنیا و محل تردد سیاستمداران و سود پرستان آن عالم گردید. در آن محدوده ی زمانی آبادانی دیگری وجود نداشت. تنها عشایر بختیاری کوچگاه پاییزی و زمستانی خود را در این منطقه برقرارکرده بودند.

پس از آن که مته دوران با دورانی کند. اما امیدوار کننده در عمق 360 متری ( 3000 فوتی ) از لایه سنگی سخت گذشت و نفت پا فشاری شگفت آور فوران کرد و سرنوشت شهر را با بافتی جدید رقم زد. این بار نه پارسیان کوچنده، بلکه استعمارگران جهان خواری بودند که از دور دست ها خود را به این سرزمین رساندند. این بیگانگان زیرک با استفاده از کتاب های تاریخی همچون ( نوشته های هرودت ) دریافته بودند که ایرانیان در این دیار از نفت و گازی که بطور طبیعی از زمین رانده می شد استفاده های گوناگونی کرده و آتش جاویدان خود را در این منطقه بر می افروختند، از این پس بود که با تبادل نظر و رایزنی با اشخاص چند از جمله: کوت سردرموند که زمانی سفیر انگلیس در ایران بود « ویلیام ناکس دارسی » ثروتمند ماجراجوی انگلیسی ایرلندی تبار را که می توانست به این مهم دست زند برگزیدند. جالب این است که نه خود دارسی، بلکه نماینده اش به نام « آلفرد مایوت » موفق شد. با عقد قرارداد با دولت وقت ایران و با تاسیس شرکتی به نام « سندیکای امتیازات » و به مدد فن شناسی و تجهیزات لازم و با حفر چاه به سرچشمه آتش جاویدان پارسیان دست یابد و بعد از آن بود که پای مهمانان ناخوانده و استعمارگر انگلیس به این خطه طلاخیز گشوده گشت و از آن پس بود که با احداث خط لوله، راه برون رفت نفت مسجدسلیمان به سوی آبادان را فراهم آوردند و متعاقب آن چاه های دیگری حفر و ادامه این روند جویندگان و تصاحب کنندگان این طلای ویژگی های صنعتی بنا نهاده شد با احداث تاسیسات مسکونی و رفاهی جهت کارکنان خارجی و ایرانی و استقرار خارجیان در مسجدسلیمان. « نطفه ی تبعیض طبقاتی مدنیت یافته آغاز قرن بیستم در این شهر پا به عرصه حیات نهاد » از آن پس بود که تاسیسات رفاهی، ورزشی، بهداشتی و تفریحی مدرن در این شهر یکی بعد از دیگری سر برآورد، گرچه بهترین و مدرن ترین آنها ویژه مهمانان ناخوانده بود اما ایرانیان هم از آن همه نعمات تاحدودی بی بهره نبودند و با استخراج نفت که همانا مکیدن شیره ی جان شهر بود بالاخره تاسیسات زیربنایی هم احداث کردند که در آن ایام حتی کلان شهرهای کشور نیز فاقد آن بودند. روزگاری که چراغ پی سوز در کنج رفک های دیگر شهرها سو سو می زد، علاوه بر خانه های مسجدسلیمان، خیابان های آن نیز از نعمت برق برخوردار بودند. آن گاه که حمل بار تجار و تردد مردم و غافله ها با همه عواقب سوء به وسیله چهار پایان صورت می گرفت. مسجدسلیمان دارای راه آهن بود و آمد و شد مردم با خودرو انجام می گرفت و متعاقب آن فرودگاه نیز احداث شد.

آن زمان که آب شهرها از چشمه ساران تامین می شد و یا با حفر قنات و یا چاه ها به وسیله چرخ و دلو تهیه می شد، مسجدسلیمان هر چند با مشکلات عدیده، اما از آب لوله کشی نسبتا بهداشتی برخوردار بود. آن زمان که معالجات و درمان بیماران با تجویز داروهای طبیعی غیر استاندارد و حجامت بوسیله تیغ های چاقو گونه و توسط حکیم باشی انجام می گرفت، مسجدسلیمان دارای دکتر، درمانگاه و بعد هم بیمارستان بود. آن گاه که بیشتر شهرها از باشگاه و ورزش های باشگاهی اطلاع چندانی نداشتند، در مسجدسلیمان انواع باشگاه های ورزشی وجود داشت و ورزشکاران بنامی نیز در عرصه ورزش ظاهر گردیدند. پس از آنکه نفت مسجدسلیمان از پیکره شهر استخراج و علاوه بر اشباع انگلستان، چون خونی به شریان های دیگر شهرهای ایران نیز تزریق گردید آنها جان گرفتند و آباد شدند اما مسجدسلیمان هر روز بیشتر تکیده و پلاسیده می گردید و چیزی که از آن برجای می ماند، پیکری بی رمق ، بدقواره و فراموش شده بود، به عبارتی دیگر ، شرکت شهری بازنشسته و فراموش شده است. چند سال پیش مسئولان ذیربط شرکت نفت در باشگاه مرکزی این شهر گرد آمدند تا « خبر مسجدسلیمان بدون نفت را به مردم شهر اعلان نمایند». اکنون که چند سالی از آن نشست می گذرد. ظاهراً به این نتیجه رسیده اند که « چشمه های نفت و مخصوصاً گاز » این شهر نه به مانند گذشته بلکه به میزان کمتری مجدداً شروع به جوشیدن کرده اند. این بار، نه انگلیسی ها بلکه چینی ها داوطلب احیاء و استخراج نفت و گاز شده اند. باشد تا مسئولان به منظور ادای دین بیشتر به این « مادر شهر صنعت عظیم نفت ایران و به پاس خدمات فراوان آن » در صد قابل توجهی از درآمد نفت را به عمران ، آبادانی ، بازسازی و احداث تاسیسات زیربنایی به ( عموم مردم این شهر) – « و نه تاسیسات و سرویس های ویژه کارکنان شرکت نفت » – اختصاص و نسبت به جذب فرزندان بیکار این زادبوم توجه بیشتری به عمل آروند، تا شاید پاسخگوی گوشه کوچکی از خیل خدمات آن باشند. به امید آن روز.

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=14591

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 2در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 2
  1. جناب آقای باقري عزیز و گرامی با سپاس از گزارش خوب شما اگرچه بارها آنرا خوانده و شنیده ایم آنچه برای امروز مسجدسلیمان از نان شب واجب تر است رسیدن به یک فرهنگ مطلوب و مناسب است – فرهنگی که مطالبه گری و احقاق خقوق قانونی و انسانی در راس آنست – قناعت و قانع بودن صفت و یک خصلت پسندیده است اما نه در حد فقر – 20 سال است که میگویند چند محله از مسجدسلیمان آلوده به مواد سمی و مهلک است اما دریغ از یک وجدان بیدار و امان از مسلمانی کسانی که هنوز پس از صد سال نفت این شهر را می فروشند و حاضر نیستند پول آن را هزینه و صرف انتقال ساکنین این محلاتی بکنند که ساکنینش در حال مرگ تدریجی هستند – نیمی از خانواده من در یکی از این محلات زندگی می کنند و همه بیمار هستند  – آسم – بیماری ریوی و سایر بیماری های ناشی از همین گازهای مهلک و این در حالی ست که نیمی  دیگر از خانواده  که در شهرها یا محلات دیگر زندگی می کنند همه سالم و سلامت هستند – مسجدسلیمان مظلوم تاریخ ایران است .

  2. مطلب چکیده خوش وزن و فوق العاده ای بود 
    درود بر قباد باقری نگارنده عزیز و همه مسجدسلیمانی های عالم

        به راستی متولی حفظ، نگهداری و ارزش افزایی میراثهای گرانبهای اجدادی مسجدسلیمان چه نهاد و اداره ایست…
    چرا برخی از مسولان در جلسات اداری فقط شعار حفظ آثار و جذب گردشگر می دهند…
    (دیل کارنگی اهل عمل هم بود)
    راه اندازی آب درمانی گل گیر به کجا رسید
    از تقویت و حمایت موزه مردم شناسی و موزه نفت بی بیان چه خبر؟
    سایت بردنشانده و سرمسجد که متاسفانه جای تعریف ندارند.
    ایکاش اهمیت گردشگری برای مسولین بیشتر نمایان گردد.

    فرهنگ مقوله ایست اکتسابی
    مردم فهیم صبور و شهید پرور مسجدسلیمان از نظر فرهنگی در همه دنیا و همیشه تاریخ زبانزد بوده و هستند
    وقتی در جامعه ای بی عدالتی و تبعیض رواج داده شود، مشکلات و معلولها را باید در چه جاهایی پیدا کرد؟

     انتقال(جابجایی!!!) نخواستیم.
    مسولین جای انتقال مردم به ( ساختمانهای [قفسهای] معلوم حال ) و نابودی محلات و ساکنان ((پشت برج،کوی نفت خیز،سی برنج، کلگه، نفتون و نمره۸)) فکری اساسی باید بکنند.
    دولت یا همه مسوولان مدیران ادارات مربوطه و دخیل می بایست مجوز ساخت و ساز به محلات محروم و بلاتکلیف (مناطق نفتی) بدهند ، نه اینکه موقعیت طلایی ((منازل ویلایی در منطقه نفتی و با ارزش)) در مرکز شهر خود را با چنین آپارتمان هایی (پروژه پرسی.ص) با نام مقدس ولیعصر دور افتاده و هزار مشکل عوض نمایند که متعاقب آن مردم بدهکار و آواره گردند (تخلفات،تبعیض در واگذاری هم محفوظ)

    مدتی پیش محاسبه ای در همین سایت به چشمم خورده بود که هر واحد از آپارتمان های مذکور حدود ۱۵۰میلیون هزینه برای متولیان پروژه در بر داشته؟
    دولت ، متولیان و یا مدعیان و صاحبان تصمیم گیری مثل فرماندار و دیگر مسوولان که مرتب از تریبونهای مختلف سخن ها می راندند با پیگیری و سماجت خود این مبلغ را مستقیم به مردم مظلوم و مغموم بدهند بهتر و زیبنده تر است.
    متاسفانه با تغییر دولت جلوی خیلی بودجه ها و اعتبارات به مناطق محروم و نفتی گرفته شده همچنین پایین بودن قیمت نفت و نبود پول و اعتبار مزید بر علت توقف پروژه و سرگردانی مردم.
    آقای مهندس پیرامون مدیر عامل شرکت بهره برداری نفت و گاز بصورت رسمی از طریق همین رسانه اعلام کردند که دلیل اصلی آلودگی ناشی از لوله های شکسته و گاز تصفیه نشده و ترش بود. 
    به زعم بنده مشکل مسجدسلیمان نبود مدیریتی بومی، قوی و مقتدر، آشنا به منطقه و مردم، دلسوز ، توانمد، جهادی، عملگرا،همراه با نمایندگان مردم می باشد که متعاقب آن توسعه و رونق منطقه بصورت پایدار را در بر خواهد داشت.
    همه مدیران قدر مردم که همان ولی نعمتان رزق و روزیشان هستند را بهتر و بیشتر بدانند.
    دوستان در صورت تمایل محاسبه مالی واحدهای آپارتمانی را دوباره جهت تنویر افکار عمومی بیان و اعلان بفرمایند.

    دوسالی هست گوشهایمان از شعارها و وعده های مسولان دولت تدبیر و امید پرشده
    سپاس از شکیبایی آقای مرادی عزیز

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.