• امروز : پنجشنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 18 April - 2024
کل اخبار 11753اخبار امروز : 0
1

بمناسبت یکم دی ماه سالگرد درگذشت پیشکسوت و فعال مطبوعات کشور استاد بهروز صالحی
مردی از جنس مردم که نامش در تاریخ رسانه خوزستان به نیکی ثبت شد

  • کد خبر : 52159
  • ۳۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۳
<span style='font-family:Tahoma, Geneva, sans-serif;font-stretch:normal;font-size:9px;color:#666666' title=''>بمناسبت یکم دی ماه سالگرد درگذشت پیشکسوت و فعال مطبوعات کشور استاد بهروز صالحی</span><br><span style='font-family:ST;font-size:14px' title=''>مردی از جنس مردم که نامش در تاریخ رسانه خوزستان به نیکی ثبت شد</span>

رویش زاگرس: فردا یکم دی ماه سالگرد درگذشت پیشکسوت و فعال مطبوعات کشور استاد بهروز صالحی ست. به گزارش پایگاه خبری رویش زاگرس زنده نام بهروز صالحی فعالیت حرفه ای خود را از دهه ۴۰ با نشریات جوانان، اطلاعات هفتگی، پسران و دختران آغاز نمود. وی نماینده و خبرنگار موسسه مطبوعاتی اطلاعات به مدت ۲۵ […]

رویش زاگرس: فردا یکم دی ماه سالگرد درگذشت پیشکسوت و فعال مطبوعات کشور استاد بهروز صالحی ست. به گزارش پایگاه خبری رویش زاگرس زنده نام بهروز صالحی فعالیت حرفه ای خود را از دهه ۴۰ با نشریات جوانان، اطلاعات هفتگی، پسران و دختران آغاز نمود. وی نماینده و خبرنگار موسسه مطبوعاتی اطلاعات به مدت ۲۵ سال، نماینده و خبرنگار روزنامه های کشوری رسالت، همشهری، قدس، ابرار، خبر، تهیه و انتشار بیش از ۱۰۰ شماره ویژه نامه های خبری مسجدسلیمان، سرپرست روزنامه سیاست روز در استان خوزستان بوده است.

زنده یاد بهروز صالحی در اول دی ماه سال ۹۹ پس از سال ها تلاش در جهت آگاهی سازی و اطلاع رسانی به مردم از حضیض خاک به افلاک پر کشید و کالبد خاکی را به خاک سپرد و با توشه ای از فعالیت های انسان دوستانه و دلسوزانه به خداوند رحمان پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد…

دانوش صالحی، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و پسر بزرگ شادروان بهروز صالحی با اشاره به بخشی از زندگی حرفه ای و روزهای آخر زندگی زنده یاد صالحی می گوید: بهروز صالحی، مردی از جنس مردم بود، با مردم ماند و نامش در تاریخ خوزستان به نیکی ثبت شد وی ادامه داد: شادروان بهروز صالحی از اوایل دهه ی ۴۰ خورشیدی کار مطبوعاتی را با خبرنگاری هفته نامه اطلاعات هفتگی و جوانان شروع کرد. با پشتکار و جدیت در امر تولید اخبار و گزارش که آن زمان بدلیل نبود اینترنت، پست الکترونیک، واتساپ، تلگرام و حتی فاکس به سختی و به وسیله ی تلفن صورت می گرفت توانست مسئولان موسسه مطبوعاتی اطلاعات که آن زمان در کنار کیهان تنها روزنامه های کشور بودند را مجاب کند که این جوان پر انرژی را بعنوان نماینده و خبرنگار خودشان در مسجدسلیمان معرفی کنند. انتخاب و انتصابی که بیش از ۳۰ سال و تا اواسط دهه ۷۰ خورشیدی ادامه یافت . بهروز صالحی اگر چه بیمه خبرنگاری نداشت و حقوق ثابت دریافت نمی کرد اما با پشتکار و علاقه کاری کرد که مسجدسلیمان تا سالیان طولانی صدر نشین رنکینگ رده بندی ارزیابی نمایندگی های روزنامه اطلاعات در زمینه تولید خبر و گزارش باشد.

در اواسط دهه ۷۰ و در حالی که خلاء نبود رسانه ای مستقل به منظور اطلاع رسانی اخبار شهر مسجدسلیمان که آن موقع شهرهای لالی، هفتکل و اندیکا هم در قیومیتش محسوب می شدند به شدت احساس می شد با همکاری آقای سعید کیوانی انتشار ویژه نامه خبری با استفاده از لوگوی هفته نامه فجر را آغاز کرد که با استقبال چشمگیر شهروندان مواجه شد و محبوبیتی زاید الوصف یافت به گونه ایکه در همان روز اول انتشار این ویژه نامه که بصورت ماهیانه و با تأمین هزینه های انتشار از طریق آگهی از بخش خصوصی و بدون پشتوانه ی دولتی تأمین می شد ، از روی پیشخوان باجه ها بفروش می رفت و نایاب می شد . همین موضوع باعث شد تا وی به صرافت این بیفتد کار را از منظری دیگر دنبال کند . ابتدا به سراغ روزنامه های اصلاح طلب که آن روزها در بورس مخاطبین بودند و فروش خوبی هم داشتند رفت . با روزنامه مشارکت شروع کرد و با تعطیلی آن ، جامعه ی مدنی را انتخاب کرد . این یکی هم که تعطیل شد کار را با صدای ملت ادامه داد . وقتی که از تریبون اصلاح طلبان نا امید شد به سراغ روزنامه جناح راستی رسالت رفت و بیش از ۱۰۰ شماره ویژه نامه را با استفاده از لوگوی این روزنامه منتشر کرد . تیتر های جذاب و عامه پسند وی در رسالت مسجدسلیمان این نشریه را نیز محبوبیتی مضاعف بخشید و مورد استقبال مردم بود . تیترهای شاهکار گونه ای همچون : ” روی گنج نشسته ایم و محرومیم ”  – ” پول نفتمان را بدهید” – “مسجدسلیمان ؛ غنی و مستعد اما محروم از همه چیز”– ” مسجدسلیمان ؛ پولدار دیروز ، محروم امروز” – “محرومیت در مسجدسلیمان بیداد می کند ” –  “مسجدسلیمان تشنه است ” – مدارس مسجدسلیمان فرسوده است ” جملگی از دغدغه ی وی برای محرومیت زادگاهش و تلاشش برای فریاد نارسایی های عمرانی و اجتماعی این شهر بود .

در اوایل دهه ۸۰، و در حالی که پیش از این سرپرستی نقاط مختلفی از کشورمان به وی پیشنهاد شده بود و همیشه بخاطر عرق و علاقه به زادگاهش آن را رد می کرد ، اما این بار بخاطر نزدیکی به خاک دوست داشتنی مسجدسلیمان و باز هم بخاطر کمک به شهرش از سنگری دیگر ، سرپرستی روزنامه دولتی حمایت ، رسانه وابسته به روابط عمومی قوه قضاییه و همچنین روزنامه سیاست روز را بر عهده گرفت و طی سالهای طولانی توانست از این رسانه صدای رسای مردمان محروم زادگاهش باشد در گوش مسئولان و مدیران کشوری .

در شهریور سال ۱۳۹۴ بدلیل شکم درد به دکتر متخصص گوارش مراجعه کرد و متوجه بیماری سرطان روده شد . در مهر ماه به همراه ایشان به تهران عزیمت کردیم و توسط دکتر لشکری رییس بهداشت و درمان ارتش و با حمایت و نظارت دکتر رضا جباری تحت عمل جراحی روده قرار گرفت و بخش آلوده از بدن وی جدا شد . بعد از آن نیز با تشخیص دکتر متخصص خون ، جلسات شیمی درمانی را آغاز کرد و هر ۲ هفته یکبار برای تزریق سرم های شیمی درمانی به بیمارستان آریا می رفت . بدلیل فشارهای مالی و گرانی داروها مجبور شد برای جریحه دار نشدن عزت نفسش ، خانه و سرپناهی که با هزاران زحمت و مشقت و دریافت وام های متعدد با عشق ساخته بود را بفروشد و یک واحد آپارتمانی کوچک خریداری کرده و باقیمانده ی آن را برای درمان و جنگ با غول سرطان هزینه کند .در این ایام که برای شیمی درمانی به بیمارستان می رفت و داروهای قوی ذره ذره وجودش را آب می کرد و او از رمق می انداخت هیچگاه قلم را بر زمین نگذاشت و حتی از روی تخت بیمارستان رنج نامه هایش را می نوشت. حتی وقتی بی رمق می شد و نمی توانست قلم بدست بگیرد با تلفن به دوستان پیشکسوت و بیشتر جوانان فعال رسانه ای استان رهنمود می داد و از آنها برای فریاد زدن مشکلات مردم بر سر مدیرانی که با بی تعهدی و بی کفایتی این حال و روز را موجب شده بودند طلب یاری می کرد. در همین اوضاع و احوال بیماری و کم توانی جسمی به جای استراحت ترجیح می داد در جامعه حضور داشته باشد و از مردم جدا نشود . با اینکه موهایش بر اثر داروهای بی کیفیت چینی و ایرانی ریخته بود با بر سر گذاشتن کلاه و بدون آنکه برای برایش مذموم باشد به جلسات اداری می رفت . خاطرم هست که در جلسه ای که با حضور وزیر نفت در اسفندماه ۱۳۹۷ در سالن باشگاه مرکزی تشکیل شده بود فریاد زد ” آقای وزیر ، جوانان این شهر از بیکاری در حال نابود شدن و خودکشی هستند. اگر دعای خیر مردم و عاقبت بخیری را برای خودتان میخواهید به مدیرعامل نفت مسجدسلیمان مجوز بدهید تا جوانان این شهر را استخدام کند.

در این اواخر داروهای تخصصی اش به سختی گیر می آمد و با کمک دوستانش آنها را تهیه می کرد اما همیشه افسوس می خورد و می گفت گناه آنانی که از استان های دیگر برای درمان به اهواز می آیند و کسی را اینجا ندارند چیست. از این رو همیشه برای این موضوع دغدغه داشت و به دوستان رسانه ای اش در تهران می گفت تا مطالبی را جهت باز شدن چشمان و پاره شدن چرت مسئولان وزارت بهداشت بنویسند و منتشر کنند.

علیرغم فشارهای جسمی شدید و عوارض ناشی از داروهای شیمیایی تا آخرین روزهای حیات پر برکتش ماندن در جامعه و در کنار مردم بودن را به استراحت ترجیح داد و میگفت از دیدن مردم لذت می برد و انرژی می گیرد. از خصوصیات بارز وی سرشار بودن از انرژی و توان جنگیدن با مشکلات را می توان اشاره کرد. در دورانی که کرونا در جامعه خیمه زده و همه چیز را تحت تأثیر خود قرار داده و اطبا برای افراد بیمار از جمله بیماران سرطانی ماندن در خانه و پرهیز از فعالیت های اجتماعی را اکیداً توصیه می کنند و اظهار می دارند که این افراد در صورت ابتلا به ویروس کرونا بدلیل ضعف بدن می توانند براحتی بشکنند و جانشان را از دست بدهند در مهرماه سالجاری به این ویروس مبتلا شد و در بیمارستان ۲۲ بهمن مسجدسلیمان بستری شد اما این ویروس که دنیا را بیچاره کرده اسیر عزم و اراده ی آهنین این بزرگمرد شد و با تنی سالم و بهبود یافته به خانه بازگشت به گونه ایکه پزشکان متخصص از این قضیه بشدت شگفت زده شدند .در حالیکه با تشخیص دکتر متخصصش گمان می رفت بسمت بهبودی پیش می رفت ، ناگهان دل دردهای شدید او را روانه بیمارستان کرد و آزمایش ها حکایت از عود شدن دوباره بیماری و سرایت آلودگی سرطان به سمت کبد و ریه ها حکایت داشت . بر اثر این تشدید بیماری ، به مدت ۱۵ روز نتوانست حتی ذره ای غذا بخورد و در بیمارستان نفت مسجدسلیمان بستری شد و پزشک متخصص بناچار با تزریق سرم های تقویتی ویتامین ها و پروتئین مورد نیاز را به او تزریق و تغذیه می کرد . بر اثر این اتفاق جسم نحیفش هر روز تحلیل می رفت و ضعیف تر می شد . این بیماری در  اوایل آذرماه کبد او را دچار نارسایی کرد و شکمش آب آورد و برای تخلیه آن و بازیابی قوا و شروع دوباره جلسات شیمی درمانی در بیمارستان بقایی اهواز بستری شد و چندین مرتبه در همین ماه عمل تخلیه آب بافت های شکمی بر رویش انجام شد و حجم زیادی از مایع شکمی از وی تخلیه شد.

در حالی که از شدت درد به خود می پیچید و امانش بریده بود دست از مطالعه نمی کشید و بر روی تخت بیمارستان اخبار را با موبایلش دنبال می کرد . او که در همه ی عمر بدنبال نیکی کردن به مردم بود و از باز کردن گره های زندگانی همشهریانش لذت می برد در حالیکه جسمش لحظه به لحظه نحیف تر می شد از روی تخت پیامکی با این مضمون برای پسرش انوش نوشت : انوش جان روز پرستار است، دوجعبه شیرینی برای تجلیل از پرستاران بگیر و به بخش بیار، ممنون میشم. نکته حایز اهمیت در این پیامک وجود چند غلط املایی و تایپی بود، چیزی که در پیام های او اصلاً سابقه نداشت و تنها دلیل آن تحلیل رفتن قوای جسمانی و به حالت اغما رفتن بود و این نشان از علاقمندی این مرد شریف به نیکی کردن و شاد کردن دل مردم داشت. با شدت یافتن نارسایی کبد و فشار غول سرطان به کبد و ریه ها ، بهروز صالحی، کوه مقاوم و مبارز نستوه به کُما رفت و هوشیاری اش را ذره ذره از دست داد. در حالیکه همه شهروندان یلدا را جشن می گرفتند او از روی تخت بیمارستان برای بلندی عمر همشهریان و اقوامش دعا کرد و در حالیکه آفتاب عالمتاب در بامداد روز یکم دی ماه در حال بلند شدن و طلوع کردن بود، آفتاب عمر این مرد شریف که به راستی او را معمار مطالبه گری و آگاهی بخشی عمومی شهر مسجدسلیمان و استان خوزستان باید نامید به سر آمد و در ساعت ۸ صبح، جان عزیزش را به خداوند جان آفرین تقدیم کرد و روح بلندش از دیار فانی به دیار باقی پر کشید و آسمانی شد.

بنا به وصیت خودش که همیشه در اواخر حیاتش با تأکید تکرار می کرد، جسم خاکی اش را در کنار خانه ی ابدی پدر و برادر زاده اش در آرامستان بهشت زهرای چهاربیشه ی مسجدسلیمان دفن کردند و علیرغم تأکید خانواده ی وی مبنی بر محدود بودن مراسم بخاطر وضعیت کرونا جمع زیادی از شهروندان در مراسم تشییع و تدفین وی شرکت کردند و برای آخرین بار با این خادم و مرد محبوب و متواضع شهرشان خداحافظی کردند. بنا به وصیت آن مرحوم، فرزندان وی تصمیم گرفتند بمنظور فرهنگ سازی و دستگیری فقرا، هزینه ی برگزاری مراسم را در امور خیر هزینه و صرف نمایند تا بهروز صالحی که یک عمر در راه اصلاح امورات نا صحیح و افراط و تفریط های فرهنگی جامعه مجاهدت داشت، در این راه نیز پیشرو باشد و نامش را به نیکی در دفتر تاریخ این استان و این دیار ثبت نماید. خدایش بیامرزد و راهش پر رهرو باد.

سخن جمعی از دوستان و همکاران زنده یاد بهروز صالحی

دکتر محمد جوروند (مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان): بهروز صالحی را سال هاست می شناسم و فکر نمی کردم با چنین روحیه ای در ایام بیماری مسایل و مشکلات را پیگیری کند و به هیچ وجه فکر نمی کردیم چنین انسانی به این زودی از بین ما برود…

غلامرضا فروغی نیا (رئیس هیئت مدیره خانه مطبوعات استان خوزستان): امروز برای همکاری مراسم یادبود برگزار کرده ایم که صبر، عزت، شجاعت و مقاومت از ویژگی های بارز او بود، زیرا در برابر بیماری بسیار صبوری نشان داد… وی ادامه داد: بهروز علیرغم بیماری تا لحظه آخر به فکر مسائل روز جامعه و رسانه ها بود…

داریوش باقرفر (روزنامه اطلاعات): بهروز صالحی یکی از با سابقه ترین خبرنگاران استان و عشق به کار در عرصه خبرنگاری در ایشان مشهود بود. وی علیرغم فشارهای جسمی شدید و عوارض ناشی از داروهای شیمیایی تا روزهای آخر به عشق مردم با صداقت و شرافت به وظیفه خود عمل کرد.

عزت الله قاسمی (صداوسیما): بهروز صالحی هرگز به خبرنگاری به عنوان یک شغل نگاه نکرد و هیچگاه با دید اقتصادی  به آن نپرداخت بلکه آن را آمیخته‌ای از عشق، هنر و خدمت به مردم جامعه می دانست. بهروز صالحی یکی از خبرنگاران، پرتلاش و متعهد مسجدسلیمانی بود که علیرغم فرصت هایی که داشت هرگز حاضر نشد شهرش را رها کند. در طول چند دهه فعالیت خبری در مسجدسلیمان، توانست به خوبی در رسالت خود ایفای نقش کند.

هوشنگ فرجی (روزنامه ایران): بهروز صالحی انسان مسئولیت شناسی بود که به خوبی تلاش می کرد. برای پیگیری مشکلات شهرستان بسیار جدی پای کار می ایستاد و تا هدف مسئله رو دنبال می کرد. ادب و متانت، روی خوش او چیزی بود که همه دوستان به آن اعتراف دارند. داغ نبودن او بر دل عزیزان و دوستان او همیشه ماندگار است.

سعید مرادی (پایگاه خبری رویش زاگرس): ماندگاری آثار، قلم و سخنوری و کارهای زنده یاد استاد بهروز صالحی همیشه برای اهالی رسانه آشکار، ماندنی و قابل تقدیر است. استاد صالحی سال ها در عرصه خبر منشا خدمات ارزشمند و قابل تحسینی بود و بی شک فقدان ایشان ضایعه ای دردناک برای جامعه رسانه ای استان محسوب خواهد شد.

سحر طاهری (پایگاه خبری راستا خوزستان): صمیمیت، شوخ طبعی همچنین پشتکار استاد بهروز صالحی حتی در زمان اوج بیماری از خصوصیات بارز ایشان بود.. استاد صالحی هرگز خنده را از دیگران دریغ نمی کرد. وی آموزگار و فرهیخته ای آگاه بخش بود که فقدانش بسیار دردناک بود.

علی بلدی( صدا و سیما): اگر امروز رسانه های مسجدسلیمان در استان حرفی برای گفتن دارند بخشی اعظمی از آن از زحمات بزرگان و پیشکسوتان این عرصه همچون زنده یاد استاد بهروز صالحی ست. مسئولیت پذیری ،تعهد و دلسوزی برای شهرستان از خصوصیات استاد صالحی بود. بدون شک زبان و قلم از بیان تلاش های خالصانه ایشان قاصر است.

محمد باقری( فعال رسانه ای): در رثای زنده یاد بهروز صالحی باید بگویم باید از این نسل خودساخته و 《خدا خوب کرده》بسیار آموخت. نسلی فکری و معنوی و طلایی از فرزندان مسجدسلیمان که با ممارست و استمرار و اهتمام در راه متعالی فرهنگ و قلم و اندیشه را پیش رو گرفتند و با بهره بردن از آن در زندگی شخصی، رنج بیماری را آنگونه امیدوارانه تحمل کردند و امیدواری که تنها نقطهء اتکاء و حفظ داشته های آدمی است را چه خوب و به شکل عملی به ما آموختند.صحبت از نسلی تکرار نشدنی در فرهنگ و هنر و رسانه است.که باید بر روی دیدگان، ارجشان نهاد.قدردانشان بود.

یوسف خدامرادی( ورزش ۳): در آستانه ی یلدا، طولانی ترین شب سال صاجب طولانی ترین سابقه در عرصه قلم و رسانه پس از سال ها مبارزه با سرطان، حصار زمان و قفس مکان را جا نهاد و چون سیمرغ برای رسیدن به قاف ابدیت پرگشود و خانواده و دوستان خود را در ماتمی سنگین فرو برد. او از جمله انسان هایی بود که در گذر تاریخ با پشتکار، زحمت و مرارت زیاد، رخدادهایی را رقم زدند، در برابر تلخکامی های روزگار ایستادند و طی این مسیر طولانی جوانی، امیال، عمر، سرمایه، آرامش و حتی جان خود را در راه آرمان های شان نهادند.

 

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=52159

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 1
  1. خدا رحمتش کنه در زمان جنگ هر وقت برای تعمیر هلیکوپتر به مسجد سلیمان میآمدیم لطفش شامل حال ما میشد ولحظه ای از ما غافل نمیشد.پر انرڙی و با مرام بود.روحش شاد.سرهنگ خلبان تورخانی

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.