• امروز : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 24 April - 2024
کل اخبار 11765اخبار امروز : 0
2

بازنشسته و پيشكسوت نفتي مسجدسليمان:
چاه شماره یک بدون همکاری اقوام محلی به نفت نمی رسید + تصاویر

  • کد خبر : 28518
  • ۱۱ تیر ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۱

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان- مراد برنا، بازنشسته صنعت نفت در شهر مسجدسلیمان، که پدر و پدربزرگش نیز حفار نفت بوده اند، در سن ۸۴ از خاطرات و شنیده هایش می گوید: هر دو پدربزرگ من در نفت کار می کردند و از آن ها شنیدم که اندکی پیش از آن که چاه شماره یک مسجدسلیمان […]

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان- مراد برنا، بازنشسته صنعت نفت در شهر مسجدسلیمان، که پدر و پدربزرگش نیز حفار نفت بوده اند، در سن ۸۴ از خاطرات و شنیده هایش می گوید: هر دو پدربزرگ من در نفت کار می کردند و از آن ها شنیدم که اندکی پیش از آن که چاه شماره یک مسجدسلیمان به نفت برسد، تلگرافی از کنسولگری انگلیس در بندر عباس برای رینولدز آمد به این مضمون که چاه به نفت نمی رسد و بهتر است کارگرها را مرخص کند و به کار خاتمه دهد.

برنا می افزاید: در این تلگراف دستور داده شده بود که پول کارگرها را بدهند و آن ها را مرخص کنند. دستگاه ها و ماشین ها را هم ببرند درخزینه تا از آنجا سوار کشتی کنند و از طریق دریا بفرستند به انگلستان. اما رینولدز این کار را نکرد، او ده روز کارگران را مرخص کرد و گفت بعد از این ده روز به شما خبر می دهم. بعد شروع کرد با رایزنی با خان بختیاری و خان شوشتری تا رضایت آنها را برای همکاری جلب کند. به گفته این بازنشسته و پیشکسوت نفتی، رینولدز به آنها گفت وقتی دریل می زنیم، گل چرب بیرون می آید و به اصطلاح چاه به بود خورده است و با وعده هایی توانست نظر آنها را برای همکاری جلب کند.

برنا می افزاید: ایل های بختیاری و شوشتری پول دادند و کارگرها را آوردند و رینولدز هم پیشنهاداتی به آن ها داد، هر چند بعدها انگلیسی ها زیر بار آن ها نرفتند، البته محلی ها ارزش نفت را به خوبی نمی دانستند و مدتی طول کشید تا فهمیدند این ماده بد بو چقدر برای کل کشور ارزش دارد. برنا که تعدادی عکس قدیمی و اسناد قدیمی از دوران کاری خود را هم به موزه نفت اهدا کرده است، می گوید: من در سال ۱۳۲۷ و در حالی که فقط ۱۵ سال داشتم به نفت وارد شدم و ۴۶ سال در نفت خدمت کردم وآخرین سمت من هم سرپرست رادیو و بی سیم در واحد مخابرات بود.

او به یاد می آورد زمانی را که با مورس کار می کرد و شرکت نفت از این طریق با کنسولگری انگلیس در ایران و یا مستقیما با انگلستان تماس می گرفت. برنا که در سال ۱۳۵۹ از کارگری به کارمندی ارتقاء یافته است، همچنین از تفاوت ها و اختلافات میان کارگران و کارمندان در سال های دور کاری در شرکت نفت می گوید: مثلا یادم هست که آن زمان یخچال نبود و در “مین آفیس” یک کارخانه یخ وجود داشت. اما اوایل فقط کارمندان یخ دریافت می کردند و کارگران سهمیه نداشتند، بعدها هر روز به ما پنج کیلو یخ می دادند. او همچنین از اتوبوس هایی با صندلی های چوبی یاد می کند که به “کارگری” معروف بودند و برای جابجایی کارگران از آنها استفاده می شد.

موزه نفت

 

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=28518

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.